دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد که در 48 هزارگزی شمال باختری فریمان و در دامنه واقع شده و دارای آب و هوای معتدل و 130 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد که در 48 هزارگزی شمال باختری فریمان و در دامنه واقع شده و دارای آب و هوای معتدل و 130 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
درتداول عامه، دم و دستگاه. شور وولوله. تبختر و تکبر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). - با اهن و تلپ، با تبختر هر چه تمامتر. - با اهن و تلپ تمام، با کبری بسیار. -
درتداول عامه، دم و دستگاه. شور وولوله. تبختر و تکبر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). - با اهن و تلپ، با تبختر هر چه تمامتر. - با اهن و تلپ تمام، با کبری بسیار. -
آنکه قوت بکمال داشته باشد. (آنندراج). بسیار توانا و باقوت. (ناظم الاطباء) : بوصفش معانی همه تازه زور جلوریز آینده از راه دور. ظهوری (در تعریف اسب، از آنندراج). گریۀ تازه زور در کار است ناله ار کارگر فتاد چه غم ؟ ظهوری (از آنندراج). و بر این قیاس سپاه تازه زور، و قیل سپاهی که زور آن صرف جنگ نشده باشد: سپاه تازه زور خط چو بیرون از کمین آمد نگاهت کو که تا پشت صف مژگان نگه دارد؟ دانش (از آنندراج)
آنکه قوت بکمال داشته باشد. (آنندراج). بسیار توانا و باقوت. (ناظم الاطباء) : بوصفش معانی همه تازه زور جلوریز آینده از راه دور. ظهوری (در تعریف اسب، از آنندراج). گریۀ تازه زور در کار است ناله ار کارگر فتاد چه غم ؟ ظهوری (از آنندراج). و بر این قیاس سپاه تازه زور، و قیل َ سپاهی که زور آن صرف جنگ نشده باشد: سپاه تازه زور خط چو بیرون از کمین آمد نگاهت کو که تا پشت صف مژگان نگه دارد؟ دانش (از آنندراج)
شرابخوار. (آنندراج). شرابخواره. می خواره: چون دل باده خوار گشت جهان با نشاط و کروز و خوش منشی. خسروی. چو از می گران شد سر باده خوار سته گشت رامشگر و می گسار. اسدی (گرشاسب نامه)
شرابخوار. (آنندراج). شرابخواره. می خواره: چون دل باده خوار گشت جهان با نشاط و کروز و خوش منشی. خسروی. چو از می گران شد سر باده خوار سته گشت رامشگر و می گسار. اسدی (گرشاسب نامه)
ده کوچکی است از دهستان خنج بخش مرکزی شهرستان لار که در 146 هزارگزی شمال باختر لار در دماغۀ کوه فلات دنک واقع شده و 17 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
ده کوچکی است از دهستان خنج بخش مرکزی شهرستان لار که در 146 هزارگزی شمال باختر لار در دماغۀ کوه فلات دنک واقع شده و 17 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
کسی که ته سفره و چیزهای دورافگندنی را می خورد. (ناظم الاطباء). ریزه خوار. که ریزه هاو خرده های غذای پس ماندۀ کسی را بخورد: عنقاست مور ریزه خور سفرۀ سخاش چونانکه مور ریزۀ عنقاست زال سام. خاقانی. زان همه ریزه خواران یک کس نیست شاکر جود فراوان اسد. خاقانی. شاعر مفلق منم خوان معانی مراست ریزه خور خوان من فرخی و عنصری. خاقانی. جان شد نهنگ بحر کش از خام نیمشب دل گشت مور ریزه خور از خوان صبحگاه. خاقانی. خان ختا ریزه خور خوان تست. _ ((حبیب السیر چ سنگی ج 3 ص 223) ، خوشه چین. (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به ریزه خوار شود. k05l) _
کسی که ته سفره و چیزهای دورافگندنی را می خورد. (ناظم الاطباء). ریزه خوار. که ریزه هاو خرده های غذای پس ماندۀ کسی را بخورد: عنقاست مور ریزه خور سفرۀ سخاش چونانکه مور ریزۀ عنقاست زال سام. خاقانی. زان همه ریزه خواران یک کس نیست شاکر جود فراوان اسد. خاقانی. شاعر مفلق منم خوان معانی مراست ریزه خور خوان من فرخی و عنصری. خاقانی. جان شد نهنگ بحر کش از خام نیمشب دل گشت مور ریزه خور از خوان صبحگاه. خاقانی. خان ختا ریزه خور خوان تست. _ ((حبیب السیر چ سنگی ج 3 ص 223) ، خوشه چین. (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به ریزه خوار شود. k05l) _